شاعر : مهدی قاسمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مخمس
طلوع صبح رسید و غروب شب آمد دوباره جانِ غم وغصهها به لب آمد
به شـادمـانـی زهـرادگـررجـب آمـد به روزاول آن یک امـام آمـده اسـت
امـام بـاقـر عـلـیـهالـسـلام آمـده است
به باطن دل مجنونسرور ظاهرهستخوشا بهحال کسی که ز شوق زائر هست
که دین ما همه احیا زقَالَ باقرهست دوباره ماه رجب، روح عشق خالص شد
(ستارهای بدرخشید وماه مجلس شد)
بهعرش وفرش زحُسن امام ما سخن است پدرحسینی و مادرسلالۀ حسن است
ودیدن حرمش آرزوی قلب من است کـریـمزاده رسـیـد و غـلامزاده شدیم
هـمـه اسـیـر دم این امـام زاده شـدیـم
تـوپـنـجـمـیـن ولـیالله أعــظـمـیآقـا توآسـمـانی وسـایـه فـکـنـدهای برما
شکافتی توبه نـورت عـلـومعـالم را که شیعـیان زکـلام توتقـویت شدهاند
زُرارهها به مـرام توتـربـیت شـدهاند
خدای فـقه وکلام وشریعـت و مـنبر رسیده بر تو ز جـابرسـلام پیـغـمـبر زدرس و بحث خودت عالمین را آخررهایی ازغم وهجران ترس میدادی
به هردوعالم امکان تودرس میدادی
توبا تمام غـریـبان چه آشـنـا هـسـتی امـیـر ما، پـسـرسـیـدالـبـکـا هـسـتـی
تو یـادگـارغـریـبـی کـربـلا هـسـتـی تو شاهد غـم و اندوه بیحسین هستی
توراوی شـرردرد زیـنـبـین هـسـتی